یار - فرامرز اصلانی سفر کردم که یابم بلکه یارم را نجستم یار و گم کردم دیارم را نجستم یار و گم کردم دیارم را از آن روزی که من بار سفر بستم به هر جایی که رفتم در به در هستم به هر جایی که رفتم در به در هستم فراموشم مکن من یار دیرینه ام بیا خالیست جای تو به بالینم تو را در خوابهای خویش میبینم در آغوشم بگیر از خود رهایم کن گرفتار سکوتم من صدایم کن میان روزهای خویش جایم کن
Hide player controls
Hide resume playing